شعر فریاد (مهدی اخوان ثالث)

مهدی اخوان ثالث (زاده اسفند ۱۳۰۷، مشهد- درگذشته ۴ شهریور ۱۳۶۹، تهران) شاعر پرآوازه و موسیقی‌پژوه ایرانی بود. نام و تخلص وی در اشعارش «م. امید» بود. اشعار او زمینهٔ اجتماعی دارند و حوادث زندگی مردم در آن زمان را به تصویر کشیده است و دارای لحن حماسی آمیخته... 

مرا ازین تن رنجور و دیده بی خواب (مسعود سعد سلمان)

مرا ازین تن رنجور و دیده بی خواب جهان چو پر غرابست و دل چو پر ذباب ز بهر تیرگی شب مرا رفیق چراغ ز بهر روشنی دل مرا ندیم کتاب رخم چو روی سطرلاب زرد و پوست بر او ز زخم ناخن چون عنکبوت اسطرلاب دو دیده همچو دو ثقبه گشاده ام شب و روز ولیک بی خبر از آفتاب و از مهتاب حسام... 

اشعار زیبای مریم حیدرزاده شاعر معاصر ایرانی

اشعار زیبای مریم حیدرزاده شاعر معاصر ایرانی یه دل دارم یه دل دارم خدا داره زمین داره ، هوا داره میون دریای غمش کشتی و نا خدا داره یه دل دارم ترزک داره ترس و یقین و شکداره رو بام برفیش ، همیشه یه دنیا بادبادک داره یه دل دارم وفا داره یه طاقی از طلا داره تو... 

اشعار زیبای مولانا

اشعار زیبای مولانا بشنو از نی چون حکایت می کند از جدایی ها شکایت می کند کز نیستان تا مرا ببریده اند از نفیرم مرد و زن نالیده اند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق هر کسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش من به هر جمعیتی... 

شعر حراج عشق(شهریار)

حراج عشق(شهریار) چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو تر من اینها هر دو با آئینه دل روبرو کردم فشردم... 

شعر حالا چرا (استاد شهریار)

شعر حالا چرا (استاد شهریار) آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا  که من افتاده ام از پا چرا؟ نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا؟ عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان تو ام فردا چرا؟ نازنینا... 

شعر برقص آ (مولانا)

شعر برقص آ (مولانا) آمد بهار جان‌ها ای شاخ تر به رقص آ چون یوسف اندرآمد مصر و شکر به رقص آ ای شاه عشق پرور مانند شیر مادر ای شیرجوش دررو جان پدر به رقص آ چوگان زلف دیدی چون گوی دررسیدی از پا و سر بریدی بی‌پا و سر به رقص آ تیغی به دست خونی آمد مرا... 

آرزوی خــوبان (شعر مولانا)

آرزوی خــوبان (شعر مولانا)   بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست   ای آفتاب حسن … برون آ دمی ز ابر کان چهره ی مشعشع ِ تابانم آرزوست   بشنیدم از هــوای تو آواز طبل باز بازآمـــدم که ساعــد ِ سلطانم آرزوست   گفتی ز... 

اشعار عاشقانه احمد شاملو

دوستش می‌دارم دوست اش می دارم  چرا که می شناسمش                           به دوستی و یگانگی شهر همه بیگانگی و عداوت است هنگامی که دستان مهربانش را به دست می گیرم                                            تنهایی غم انگیزش را در می یابم . اندوه... 

شعر مولانا (منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی)

منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی                                   مفروش خویش ارزان که تو بس گران بهایی به عصا شکاف دریا که تو موسی زمانی                                   بدران قبای مه را که ز نور مصطفایی بشکن سبوی خوبان که تو یوسف جمالی                                  ... 

آخرین مطالب