تصمیم قاطع مدیریتی

روزی مدیر یکی از شرکتهای بزرگ در حالیکه به سمت دفتر کارش میرفت چشمش به جوانی افتاد که در راهرو ایستاده بود و به اطراف خود نگاه میکرد. جلو رفت و از او پرسید:شما ماهانه چقدر حقوق دریافت میکنی؟ جوان با تعجب جواب داد:ماهی ۲۰۰۰ دلار مدیر با نگاهی اشفته دست... 

داستان جالب چه کسانی دوست دارند پولدار شوند؟

داستان زیبایی برای شما آماده کرده ایم درباره افرادی که دوست دارند خیلی راحت پولدار شوند و هیچ زحمتی نکشند. مرد میلیاردر قبل از سخنرانیش خطاب به حضار گفت: ـ از میون شما خانوم ها و آقایون، کسی هست که دوست داشته باشه جای من باشه، یه آدم پولدار و موفق؟ همه... 

بهلول و چوب زدن او بر قبرها

نقل کرده اند بهلول چوبى را بلند کرده بود و بر قبرها مى زد. گفتند: چرا چنین مى کنى؟ بهلول گفت: صاحب این قبر دروغگوست، چون تا وقتى در دنیا بود دایم مى گفت: باغ من ، خانه من ، مرکب من و… ولى حالا همه را گذاشته و رفته است و اکنون هیچ یک از آن ها، مال او نیست... 

حکایت آموزنده:رنج یا موهبت!

آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید:تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟ آهنگر سر به زیر اورد و گفت: وقتی که میخواهم وسیله آهنی... 

داستان آموزنده “سلف سرویس”

امت فاکس، نویسنده و فیلسوف معاصر، هنگامی که برای نخستین بار به آمریکا رفته بود برای صرف غذا به رستورانی رفت. او که تا آن زمان، هرگز به چنین رستورانی نرفته بود در گوشه ای به انتظار نشست با این نیت که از او پذیرایی شود.clock اما هر چه لحظات بیشتری سپری می شد... 

آخرین مطالب