کد مطلب: 2425 | زمان انتشار: ۱۶:۵۴:۴۷ - شنبه ۲۵ آبا ۱۳۹۲ | بدون نظر | دفعات مشاهده : 1,171 | |

مهارت های پیش از ازدواج

مهارت های پیش از ازدواج

ازدواج یکی از تصمیم های مهم زندگی است ، اما در عین حال باید زمانی این تصمیم را گرفت  که اطلاعات و دانش ما در زمینه این امر مهم اندک و ناچیز نباشد. همان گونه که می دانیم ، قبل از ازدواج  قدرت درتصمیم گیری و انتخاب فرد مورد نظر بسیار زیاد می باشد و این  قدرت می تواند ما را از تشکیل یک خانواده  نابسامان دور سازد ، اما پس از ازدواج که خانواده شکل می گیرد تنها می توان مشکلات را کم رنگ تر کرد ، ولی به ندرت می توان درتارهای  تشکیل شده تغییری ایجاد کرد.آموزش مهارتهای پیش از ازدواج راه وتلاشی است برای پیشگیری  از شکل گیری این ساختارهای مشکل زا در تشکیل خانواده.

 

ضرورت آموزش پیش از ازدواج :
هرجامعه ای متشکل از نهادهایی است که خانواده نیز یکی ازمهمترین آنهاست. برای تشکیل یک خانواده قدم اول صورت گرفتن امر ازدواج است که یک نقطه عطف در زندگی انسان می باشد.
درمقایسه ازدواج با گرفتن گواهینامه رانندگی یا برنامه ریزی شغلی متوجه می شویم که برای هر کدام از دو گزینه بالا مراحل  و قدمهای گوناگونی برداشته می شود ، پس چرا نباید برای امر ازدواج و تصمیم گیری برای انتخاب یک فرد به عنوان همسر، برنامه ریزی درست وهدفمند انجام داد و مراحلی را به صورت قدم به قدم پیمود؟
درعین حال آمار طلاق و بالا بودن میزان طلاق در جامعه درسالهای اخیر دلیل محکمی برای یادگیری مهارتهای پیش از ازدواج است ، تا توسط این آموزش بتوان آمار طلاق را کاهش داد. به علت مهم بودن این عامل (آمارطلاق) آماری راکه اخیرا داده شده را مورد بررسی قرار می دهیم:

معاون دفتر امورآسیب دیدگان سازمان بهزیستی کشور جناب آقای’ دکتر رضایی فر’ با تحلیل آمار طلاق در کشور بین سالهای۱۳۷۱ تا ۹ ماهه ابتدای سال۱۳۸۶ گفت: ‘آمارطلاق در بین این سالها ، دارای فراز و نشیب بوده است ، به طوری که آمار طلاق درسال ۱۳۷۱، هشت درصد واز سال ۱۳۷۲ تا۱۳۷۵دارای سیرصعودی بسیارآرام وپس از آن به مدت۵ سال یعنی از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ این روند  تقریباثابت  بوده است.’  وی افزود :’آمارطلاق ازسال ۱۳۸۰   به بعد با شتاب بیشتری نسبت به سالهای گذشته

 دارای سیر صعودی بوده است.’ به گفته  وی  آمار طلاق در سال ۱۳۸۰ ، ۴/۹% ، سال ۱۳۸۱،   ۳/۱۰%  ، سال ۱۳۸۲، ۶/۱۰%  ، سال ۱۳۸۳، ۵/۱۰%، سال۱۳۸۴،۷/۱۰% ، سال ۱۳۸۵ ، ۱/۱۲% ودر ۹ ماهه ابتدای سال ۱۳۸۶، ۲/۱۱ % بوده    است. در این میان بالاترین  نرخ  طلاق  با  ۸/۲۰%   مربوط به استان تهران و پایین ترین آن با ۸/۳%   مربوط به استان ایلام است.آمارها حاکی از آن   است که  از هر ۵  ازدواج در  تهران  یک ازدواج منجر به طلاق شده است. در عین حال در بین طلاقهای انجام شده ۳۵% دارای آشنایی قبلی ومابقی نیز  فاقد آشنایی  قبلی بوده اند و۲۳% دارای سابقه فامیلی ومابقی سابقه فامیلی نداشته اند  همچنین  ۷%  زوجها  بی سواد ۲۸% دارای تحصیلات راهنمایی ۲۶% مدرک دیپلم ۱۸%تحصیلات ابتدایی و۲% تحصیلات تخصصی داشته اند یعنی ۸۱%  دارای تحصیلات دیپلم وزیر دیپلم بوده اند و این امر نقش تحصیلات عالی در حاکم شدن منطق در زندگی را پر رنگ می کند. ۱۵/۵% درخواستهای طلاق در دوران عقد داده شده است . مدت زمان ازدواج ۵/۴۰%  زوجین کمتر از۳ سال بوده است .  بنابراین می توان گفت در مجموع ۵۶% درخواستهای طلاق در کمتر از۳ سال ابتدای زندگی است ، که این آمار نشان از فقدان بلوغ آگاهی زوجین درزمان ازدواج  دارد. لذا این امر لزوم آگاه سازی جوانان در زمینه مشاوره های قبل از ازدواج را ضروری می کند.

– توافق و طرز فکر

مسئله مهمی که قبل از ازدواج وجود دارد ‍ ، این است که جوانان قبل از وارد شدن به زندگی زناشویی ‍ ، درموضوع های مهم زندگی توافق نظر داشته باشند و این توافق معمولا روی علایق و طرز فکر قرار می گیرد.

طرز تفکر ‍، موضوع بسیار مهمی است ؛ زیرا بر اساس آن ‹‹ فلسفه زندگی ›› هر فردی ریخته می شود. برای روشن شدن مطلب چند مثال ذکر می گردد: آیا زن و مردی که خیال ازدواج دارند به یک اندازه جاه طلب هستند یا اینکه یکی از آنها خیلی جاده طلب و دیگری معتقد به داشتن زندگی آرام و آهسته و بی دردسری است . اگر در این مورد ، مرد ،‌ شخص جاه طلبی است ‍ ، شاید مضار آن زیاد نباشد ، اگر چه ممکن است زن او از اینکه شوهرش ساعات طولانی مشغول به کار است آزرده گردد. ولی اگر زن بی اندازه جاه طلب باشد ‍، سعی خواهد کرد تا شوهر راحت طلب و تنبل خود را به اصرار و پافشاری به کار بکشد و او را مجبور به پذیرفتن مشاغلی کند که از عهده استعداد و علاقه اش خارج است ،‌ و این وضع با موفقیت و خوشبختی زناشویی تباین دارد.

نظریات سیاسی ، می تواند عوامل اختلافات زناشویی شود ، زیرا با افراطی بودن یکی و محافظه کار بودن دیگری ، امکان تصادم افکار زیاد است. البته حتما نباید نظریات سیاسی دو همسر شباهت کامل به هم داشته باشد ولی صلاح در این است که از لحاظ عقاید سیاسی در دو قطب مخالف قرار نگیرند.

مسئله مهم دیگر در زناشویی ، توافقی است که زن و شوهر در مورد قضاوت درباره مسائل زندگی دارند. مثلا اگر شوهر ،‌ فردی تخیلی و ایده آلیست ، ولی زن شخص واقع بین و به اصطلاح رئالیست باشد ، شوهر ممکن است از رویه خشک و زیاده از حد مادی زن خود خسته شود و احساس کند که زنش قدرت درک معنویات و ظرایف زندگی را ندارد. زن واقع بین نیز ممکن است از دست شوهر تخیلی و فلسفه باف خود به ستوه آید و او را آدمی خیالباف ،‌ تنبل و دور از حقیقت زندگی بداند و مکرر آرزو کند که ای کاش شوهرش قدری به خود بیاید و واقعیات زندگی را آن طور که هست مشاهده کند. در چنین موقعی امکان وجود یک کانون خوشبختی کم است.

البته علایق رابطه نزدیکی با طرز تفکر دارد و شامل فعالیتهای متعدد روزانه از قبیل رفتن به سینما ، تئاتر ،‌کنسرت ، گوش دادن به رادیو و تماشای تلویزیون ، خواندن کتاب ‍ ،‌ رفتن به مهمانی ،‌ سخنرانی ها و امثال آن می گردد. البته نباید انتظار داشت که زن و شوهر در همه این علایق با یکدیگر توافق داشته باشند ، ولی برای سعادت خانواده توافق کلی در قسمت عمده ای از علایق ضرورت دارد.

اشتباهات پیش از ازدواج

۱-اشتباه اول : سؤالات کافی نمی پرسیم

نپرسیدن سؤال کافی به چند دلیل می باشد :

الف ) پرسیدن سؤال جنبه عاشقانه ارتباط را مخدوش می کند ما سؤال نمی پرسیم چون می ترسیم روابط عاشقانه بهم بخورد سؤال کردن شاید عاشقانه نباشد اما تنها راه هوشمندانه برای شناخت همسر آینده است .

ب ) نمی خواهیم جواب سؤالات خود را بدانیم برخی اوقات فکر این هستیم که حتماً با فرد مقابل ازدواج میکنیم  و نمی خواهیم رابطه به پایان برسد ، نمی خواهیم چیز بد بشنویم به همین دلیل به طور نا خود آگاه سؤال نمی پرسیم

ج ) می ترسیم متقابلاً از ما نیز همان سؤالات پرسیده شود زمانی که از گذشته خود راضی نیستیم و احساس خوبی نسبت به خودمان نداریم بطور نا خود آگاه از پرسیدن سؤال طفره می رویم تا از ما نیز همان سؤالات پرسیده نشود .

د ) نمی دانیم در باره چه موضوعاتی باید سؤال کنیم به این معنا که ما از ازدواج  تصور روشنی نداریم . نمی دانیم در زندگی مشترک چه اموری با اهمیت است .

اشتباه دوم :

۲-نشانه های هشداردهنده را نا دید ه می گیریم :

نادیده گرفتن نشانه های هشدار دهنده یکی از خطرناک ترین اشتباهاتی است که در هنگام ازدواج برخی از افراد مرتکب می شوند . ما چیزی را از فرد متقابل خود می بینیم که نشانگر این واقعیت است که باید دقت بیشتر بکنیم اما خود آگاه یا نا خود آگاه از آن چشم پوشی می کنیم .

مهمترین علائم هشدار دهنده :

الف ) مسائل را کم اهمیت جلوه می دهیم

–         آنقدر هم عصبانی نیست

–         آنقدر هم سیگار مصرف نمی کند

–         آنقدر هم مواد مصرف نمی کند

ب ) کار های او را توجیه می کنیم

            – کودکی بدی داشته به همین خاطر زود عصبانی می شود

            – چون استرس کاری زیادی دارد فعلاً کمی مواد مصرف می کند

ج )‌ کارهای او را منطقی جلوه می دهیم

             – او واقعاً با هوش است اگر کار ی نمی کند در عوض بسیار مطالعه می کند

  د )‌ مشکلات و مسائل را انکار می کنیم

             – هیچکس تا به حال همانند او مرا دوست نداشته است  چه کسی گفته که او عصبانی است         – او معتاد نیست فقط بعضی وقتها بطور تفننی مواد مصرف می کند

۳- عجولانه و زود هنگام سازش می کنیم

یکی از اشتباهات که در زمان آشنایی مرتکب می شویم این است که ارزشها ، رفتارها و عادت های خود را به سرعت تغییر می دهیم تا وانمود کنیم با فرد مقابل توافق و هماهنگی داریم . در ابتدای آشنایی با چشم پوشی و کوتاه آمدن از آنچه برایمان اهمیت دارد سعی می کنیم رابطه را فقط حفظ کنیم وقتی که متوجه می شویم که عقاید و باورهایمان به مزاق فرد مقابل خوش نمی آید ممکن است برای عقاید خود اهمیت کمتری قائل می شویم تا وانمود کنیم که بسیار با هم تفاهم داریم .

سازشهای عجولانه معمولاً در موارد زیر خود را نشان می دهند :

         الف ) چشم پوشی از باورها و ارزشهای خود

          ب ) دست برداشتن از علائق و فعالیتهای خود

         ج ) کناره گیری از خانواده و دوستان

سازش و مدارا و مصالحه در زندگی مشترک از اهمیت زیادی برخوردار است . اما وقتی که سازش زود هنگام و نا پخته بود تأثیر مخربی در ارتباط و آینده خواهد داشت .

۴- تسلیم نیاز جنسی می شویم

وقتی که کسی می خواهد ازدواج کند ، یکی از مسائل عمده ای که در تصمیم گیری صحیح ایجاد مانع می کند میل جنسی است . فرد هم جوان است و هم می داند که ازدواج می تواند به میل جنسی خود پاسخ دهد . بنا براین سعی می کند که به سرعت به سمت ازدواج حرکت کند تا به میل جنسی خود پاسخ دهد . برای اینکه ار اشتباه مصون باشیم لازم است به موارد زیر عمل شود :

            –         با حوصله و بدون عجله در طول زمان با فرد مقابل خود آشنا شوید .

            –         برای ازدواج عجله نکنید .

            –         از هر گونه رابطه جنسی قبل از ازدواج پرهیز کنید .

۵- تسلیم زرق و برق های مادی و ظاهری می شویم

در اجتماع ما ودر جهان امروزین تاکید زیادی بر ثروت ، پول و وضعیت ظاهری افراد می شود . در عین حال ثروت ،شهرت وپول به تنهایی اغوا کننده وافسونگر است . بسیاری از ما در مقابل ثروت وپول افسون می شویم

برخی از ما در انتخاب همسر خود متأثر از عوامل زیر هستیم :

–         پول فرد

–         ثروت خانوادگی

–         قدرت و نفوذ فرد

–         شغل او

–         شهرت او

–         زیبایی او

بسیاری از ما فکر می کنیم که این عوامل بالا شباهتهایی بین دو نفر وجود داشته باشد اما داشتن شباهت با تحت تأثیر قرار گرفتن متفاوت است وقتی یک رابطه صرفاً به دلیل مسائل اقتصادی ظاهری و مادی شکل می گیرد رابطه نا سالم است .

۶- تعهد را مقدم بر تفاهم می دانیم

 قبل از اینکه متوجه شویم با او تفاهم داریم و قبل از اینکه متوجه شویم که آیا او همسر مناسبی برای من هست یا نه متعهد به ازدواج با او می شویم و سریع قول ازدواج می دهیم افرادی بیشتر دچار این اشتباه می شوند که :

– مایل هستند متأهل باشند تا مجرد

– آرزومند هستند که سر انجام بگیرند و سر خانه زندگی خودشان بروند .

-از خواستگاری خسته شده اند

– از طرف دیگران تحت فشار هستند

– افرادی که فقط و فقط جنبه های مثبت دیگران را می بیند و در هر فردی می تواند به سرعت چیزی دوست داشتنی پیدا کنند .

– به لحاظ عاطفی به فرد متعهد شده اند .

۷- تفاهم را بر علاقه و محبت مقدم می دانیم

به نظر می رسد برخی از افراد تفاهم بسیار زیادی با هم دارند و به همین دلیل به آنها پیشنهاد می شود که باهم ازدواج کنند . اما علی رغم تفاهم زیادی که با هم دارند علاقه به یکدیگر ندارند یا بهتر بگوییم برای یکدیگر جذّاب نیستند متأسفانه معمولاً به این افراد توصیه می شود که ازدواج کنند بعداً محبت و علاقه ایجاد می شود . لازم است بدانیم در صورتی که علاقه و محبت بین دو نفر به طور خاص وجود نداشته باشد با ازدواج هم آن علاقه ایجاد نمی شود . درست است که تفاهم در ازدواج  لازم است اما کافی نیست .

ازدواج زمانی به سامان و موفقیت منجر می شود که سه عنصر علاقه ، تعهد و تفاهم با هم وجود داشته باشد .

۸- باور به این که پس از ازدواج مشکلات کم می شود

بسیاری از ما امید واریم که با ازدواج همه چیز به خیر وخوشی خواهد گذشت . حتی اگر قبل از ازدواج مسایل ومشکلاتی وجود داشته باشد ورابطه دوطرف غیر صمیمی باشد ، باز هم فکر می کنیم که با ازدواج همه چیز حل خواهد شد . اما لازم است به این نکته توجه کنیم که آنچه در خلال آشنایی از فرد می بینیم ، به احتمال بسیار زیاد بعد از ازدواج تداوم خواهد یافت . یکی از راههای شناخت فرد مقابل شناخت خانواده اوست یکی از بهترین شیوه های برای شناخت فرد ، مشاهده او در زمانی است که با خانواده اش درتعامل است. نحوه برخوردبا اعضای خانواده ، پدر ،مادر ، شاخصی از رفتار در آینده  او در یک ارتباط صمیمانه است

۹- باور به این که اورا تغییر خواهیم داد

یکی از باورهای بسیار رایج وغلط در اکثر فرهنگها این باور است که ما می توانیم با عشق وتوجه وتلاش همسر خود را تغییر دهیم . به خصوص خانمها مستعد پذیرش این باور غلط در زمان آشنایی وازدواج هستند در حالی که این باور نادرست وعملی نیست . در رفتار طرف مقابل مشکلاتی به عینه مشاهده می کنند وخود را به روشهای مختلف توجیه می کنند مثلا چون کودکی خوبی نداشته عصبانی است ، چون پدر ومادر خود را از دست داده مواد مصرف می کند و… واعتقاد دارند چون تاکنون کسی به آنها محبت نکرده دچار این مشکل شده اند ومن اگر به او توجه بیشتر ومحبت کنم مشکل او بر طرف می شود .

واقعیت اساسی در رابطه با ازدواج

۱- شما نمی­توانید فردی را مجبور کنید تا شما را دوست داشته باشد و هیچ کس توانایی خوشبخت ساختن صد در صد شما را ندارد.

۲- هر چه میخواهید تلاش کنید، شما هیچگاه قادر نخواهید بود شریک خود را تغییر دهید، هر چند اگر شما خود را تغییر دهید، ممکن است شریک شما نیز تغییر کند.

۳- اشخاص با اشخاص ازدواج نمیکنند، بلکه آنها با توهمات و خیالپردازیهای خودشان ازدواج میکنند.

۴- یک ازدواج حقیقی درست از نقطه ای آغاز میگردد که توهمات پایان می یابند. چالش یک ازدواج آن است که کشف کنیم با چه کسی ازدواج کرده ایم.

۵- عشق تنها یکی از عللی است که ما شریک خود را بر میگزینیم. (برخی اوقات مهمترین فاکتور نمیباشد)

۶- به احتمال زیاد، خصلتها و صفات موجود در شریکتان که دیوانه وار خشم شما را برمی انگیزند، همان صفاتی هستند که در ابتدا شما را مجذوب شریکتان کرده بوده اند.

۷-این غیر ممکن است که شما  بدون تجربه کردن دوران درد و تنهایی یک رابطه را پشت سر بگذارید.

۸-بزرگترین هدیه ای که میتوانید به فرزندانتان اعطا کنید یک ازدواج محبت آمیز میباشد.

۹-موفقیت زمانی در یک ازدواج حاصل میگردد که هر کدام از ما به این واقعیت پی ببریم که نیازهای شریکمان حداقل به اهمیت نیازهای خودمان میباشد.

۱۰- ازدواج بهترین فرصت برای رشد و بالندگی، غلبه بر حس خودخواهی و آموزش عشق ورزی میباشد

اختلاف سنی دختر و پسر در ازدواج ( دختر بزرگتر از پسر باشد)

سئوالات زیادی در موردبالاتر بودن سن دختر نسبت به سن پسر در ازدواج مطرح شده است که ملاحظاتی راجع به  تفاوت سنی  دختر و پسر در ازدواج ، اشاره می کنیم:

۱ – بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج اینست که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند( مثلا ۱ الی ۵ سال). این به خاطر اینست که مدت باروری در خانمها محدود بوده و در آقایان نامحدود است. و اینکه قدرت باروی خانمها زودتر از آقایان شروع می شود، همچنین نیاز است که  آقایان قبل از ازدواج، علاوه بر  بلوغ جسمی و فکری، به استقلال اقتصادی نیز برسند، که این به زمان بیشتری نیاز دارد. به هر حال این نسخه غیر قابل نقض نیست که در بندهای بعدی توضیح داده می شود.

۲ – انتخاب همسر یک مسئله چند بعدی است و معیارها و شرایط انتخاب همسر متعدد است. وقتی شما اقدام به انتخاب همسر می کنید باید ۲ مسئله کلی و اساسی را در نظر بگیرید:

الف) همسر انتخابی شما می بایست تمام معیارهای اساسی و مهم مورد نظر شما را که لازمه یک زندگی توام با خوشبختی هست را دارا باشد ( در این زمینه مقالاتی در بخش مشاوره ازدواج سایت همدردی قرار داده ایم). این بدان معنا نیست که در تمام این پارامترها و معیارها صد درصد و کامل باشد ، بلکه به این معناست که حداقل نمره قبولی را داشته باشد. ( مانند اینکه شما در رشته تحصیلی باید همه دروس را پاس کنید)

ب) فرد مورد نظر شما در کل ، باید معدل قابل قبولی در معیارهای مورد نظر شما کسب کند. یعنی اینکه وقتی نمره هر یک از معیارهای ازدواج را که با هم جمع کردید، او میانگین مطلوب را از نظر شما داشته باشد. ( مانند اینست که در رشته تحصیلی خود علاوه بر قبولی همه دروس ،  نباید مشروط شوید)

خلاصه: در تک تک معیارها حداقل نمره را داشته باشد و در جمع کلی همه معیارها، میانگین مطلوب شما را کسب کند.

اگرچه ممکن است فرد در یک معیار نمره عالی نداشته باشد و نقطه ضعف وی باشد. مثلا دختری که ۲ سال از پسری بزرگتر است ، اما در سایر معیارهای اساسی قوی است، در نتیجه معدل خوبی جهت ازدواج دارد. در ضمن وی در معیار سن هم حداقل نمره قبولی را دارد. لیکن اگر این دختر با همه معیارهای اساسی و خوبی که دارد، ۱۵ سال از پسر بزرگتر باشد ، با وجود اینکه معدل بالایی دارد، لیکن در یک معیار اساسی رد می شود و چنین ازدواجی با ریسک بالایی از طلاق یا نارضایتی در زندگی زناشویی همراه می شود. ( توجه کنید در اینگونه مسائل انسانی با قطعیت صد در صد سخن نمی گویئم).

۳ – اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا درگیر شوند. مثلا ازدواج دختر ۱۶ ساله ای را با پسر ۳۰ ساله در نظر بگیرید. در حالیکه دختر در آغاز راه هیجانات ، علاقمند به شطینت های نوجوانی، کوهنوری و جست و خیز و مهمانی و …. هست ، آن آقا کار و تفکر و  مطالعه ، فلیم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می پسندد. همچنین دیدگاه آقا توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیتهای نو و بدیع است.

۴ – نکته مهم بعدی اینست که علاوه بر سن شناسنامه ای باید به سن و بلوغ عقلی، اجتماعی، فرهنگی و ظاهر وی  نیز توجه کرد. بعضی وقتها دختری ممکن است ۳ سال از پسری بزرگتر باشد، اما با نشاط  و انرژی است. و علاقمندیها و تمایلات مشترکی با پسر دارد. لذا علاوه بر سن تقویمی، لازمست که به ظاهر ، طرز فکر و نگرش هم توجه عمیق شود.

۵ – نحوه تفکر پسر  و دختر ، نسبت به اختلاف سنی در ازدواج ( بزرگتر بودن دختر از پسر)، بسیار مهم است. اگر پسری از همان اول با تردید به بزرگتر بودن خانمش بیندیشد. او آمادگی دارد که بعدا با کنایه اطرافیان به هم بریزد و این مسئله را مرتب به رخ خانمش بکشد. اما در برابر پسری که درگیر این گونه مسائل نیست به سادگی از کنار این مسئله می گذرد. همچنین دختری که به این مسئله (سن زیاد) حساس هست. بعدا هر مسئله را در رابطه اشان به خودش و سن بالایش نسبت می دهد. که این از آسیب پذیریهای چنین ازدواجهایی هست.

۶ – نظر پدر و مادر عروس و داماد هم در این زمینه از آنجا مهم است که ممکن است با سخت گیریهای خودشون منجر شوند که دختر و پسر نظرشان کم کم به هم عوض شود. اگر پسر و دختری به شدت تحت نفوذ والدین خودش هست. معمولا نمی تواند خارج از نظر آنها ، دست به چنین ازدواجی بزند.

سخن آخر: با  توجه به آمارهای ذکر شده اهمیت  توجه به امرخانواده ها و سلامت خانواده آشکار می شود. ازدواج خشت بنای خانواده است و در صورتی که بخواهیم در خانواده بامشکلات کمترآسیبهای کمتری روبرو باشیم ،نیاز هست که به امرازدواج توجه کنیم.توجه به ازدواج توجه به خانواده است. یکی از مهمترین کارهایی که می توانیم در این زمینه انجام دهیم ،آموزش است دردنیای جدید ودائم در حال تغییر وتحول فعلی ، با رسوم بسیار منعطف وبرخی اوقات حتی اضمحلال رسوم سنتی ، با وجود زمان اندکی که اعضای خانواده با هم هستند وتعدادنفرات کمتری  که با هم زندگی می کنند ، مانیاز داریم که برای ازدواج آموزش ببینیم ودرباره ی موضوعاتی  چون خواستگاری و نحوه آن و مراحل ازدواج شامل آشنایی ، نامزدی ودوره عقد می باشد مطالبی را یاد بگیریم. با امید به اینکه جوانان ما درسایه اطلاعات و آگاهی زندگی بهتری را شروع نمایند.



ارسال نظر



لوگو اسپانسر