کد مطلب: 5197 | زمان انتشار: ۱۹:۲۷:۵۷ - شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۲ | بدون نظر | دفعات مشاهده : 1,216 | |

شعرهای عاشقانه

شعرهای عاشقانه ی بسیار زیبا

 

به تاوان کدامین جرم تنم سنگ بلا خورده ؟
سکوتم حرفها دارد ، ببین در من خوشی مرده
ببین ای خوب دیروزی ، کجا بودم کجا هستم
تو که همدرد من بودی ، ببین با غم چه بشکستم
چه ها گفتند و نشنیدم ، بدی کردند و بخشیدم
ز تیغ گریه اشکم ریخت ، ولی باز با درد خندیدم
.
.
چه روزها که از غمت به ش‍ِکوه لب گشوده ام
و ناامید گفته ام که اشتباه کرده ای
چه بارها که گفته ام به قاب عکس کهنه ات
دل مرا شکسته ای ، ببین گناه کرده ای
ولی تو باز بی‌صدا درون قاب عکس خود
فقط سکوت کرده ای فقط نگاه کرده ای !!!
.
.
بی تو تنها مانده ام من ، بر دلم رحمی بکن
شانه ام سنگین شد از غم ، درد دوری چاره کن
روز و شب در فکر دیدار تو من پژمرده ام
با نگاهی صد بهاران را به قلبم هدیه کن
حسرت دیدار چشمت سوز آه این دل است
تا که آه از من بگیری سوی من رخ جلوه کن
آب شد از دوریت شمع وجودم بی وفا
وعده ها دادی تو صدها ، یک ز صد را ساز کن
میروند ثانیه ها پی در پی هم ، ای خدا
تا به کی تنها دلم میماند اشکم پاک کن ؟….

 

 

 

شعر عاشقانه جدید ,اشعار عاشقانه

 

 


محبس خویشتن منم ، از این حصار خسته ام

من همه تن انا الحقم ،‌ کجاست دار ، خسته ام

در همه جای این زمین ، همنفسم کسی نبود

زمین دیار غربت است ،‌ از این دیار خسته ام

کشیده سرنوشت من به دفترم خط عذاب

از آن خطی که او نوشت به یادگار خسته ام…

 

 

شعر عاشقانه جدید ,اشعار عاشقانه

 
وقتی تو نیستی…..

شهر رویاهام از حضور مهربانت خالیست
 باران اشک روی گونه هام جاریست
 بهارم بی تو همرنگ فصل خزون خشک و زرد است
وقتی تو نیستی…
دستهایم پر از بی تو بودنه
یاد قشنگت تو دلم یه حالیه
وقتی تو نیستی…
دلتنگی هام  به اندازه آسمون شب تاریک است
دل تنهام بیقرار و نگران تر از همیشه است
.
.
.
وقتی تو نیستی….
 

 

شعر عاشقانه جدید ,اشعار عاشقانه

 

آه جز آینه ای کهنه مرا همدم نیست
پیش چشمان خودت اشک بریزی کم نیست
یک خودآزاری زیباست که من تنهایم
لذتی هست در این زخم که در مرهم نیست
اشتیاقی به گشوده شدن این گره نیست
ورنه تنهایی من که گره اش محکم نیست
من از این فاصله ها هیچ ندارم گله ای
هرچه تقدیر نوشتست بیفتد غم نیست
لذتی نیست اگر درد نباشد جانم
هیچ شوری بهتر از شور پس از ماتم نیست
بی سبب درد که هم قافیه با مرد نشد
آدم بی غم و بی درد بدان آدم نیست
تو نبین ساکت و آرام نشستم کنجی
درد ناگفته زیاد است ولی محرم نیست…

 

 

منبع: گروه اینترنتی دهکدستان



ارسال نظر



لوگو اسپانسر